۱۳۹۴/۰۹/۱۵

791

«می‌خوام بگم، تو تا حالا یکی از اونا رو دیدی؟»
گفتم: «نه، ندیدم.»
«مطمئنی فرصت دیگه‌ای برات پیش می‌آد؟»
«نمی‌دونم.»
«برای همین نگرانم.»
گفتم: «آره، اما ببین، من هیچ وقت یه زرافه رو در حال بچه به دنیا آوردن، یا حتی وال‌ها رو در حال شنا ندیدم. پس چرا بچه کانگورو این‌قدر باید مهم باشه؟»
«واسه این‌که این یه بچه کانگوروئه، همین.»
تسلیم شدم و شروع کردم به ورق زدن روزنامه. هیچ وقت نتوانسته‌ام دخترها را در بحث مغلوب کنم.

نفر هفتم/ هاروکی موراکامی/ محمود مرادی

۴ نظر:

مجتبی گفت...

کی میتونه خانم ها را تو بحث مغلوب کنه جز یک خانم؟

ناشناس گفت...

سلام من دنبال دو تا وبلاگ قدیمی میگردم اما اسمشون یادم رفته هفت هشت سال پیش دنبال میکردم وبلاگ شما به یکیش کانکت بود و ویباگ دیگه رو امیدوارم بشناسی
یه نوشته در مدح سیگار جمله ی قضارشم پایی بعد سیگار سیگار بعد چایی و یه چیزایی درمورد سلینجر که جیره ی سیگار شخصیتها رو هیچ وقت قطع نمیکرد
اون یکی وبلاگ یه خانم ضد خدا مینوشت که بعد از یه مدت دیگه ننوشت متن هاشون خیلی خوب بودن اگر چیزی یادتون اومد لطفا بخبرید

امیر گفت...

دخترها هیچگاه مغلوب نمیشن

Unknown گفت...

کاش بازم مینوشتی