۱۳۸۷/۱۰/۲۵

219

من چیزی حس نمی کنم. زیرا هیچ چیز برای حس کردن وجود ندارد. همان هیچ چیزی که همه بر آن می روند. پدرم، مادرم، همسرم، تروتسکیم، لنینم.هیچ چیزی که من همیشه به آن اعتقاد داشتم.
در تاریکی تلخی سبیل آلوده به توتون را در حالی که از آن لبخندی بر می خیزد، می توانم بو بکشم. حال معنای واقعی اسمم را می دانم: استالین قدرتی است که دنیایی را می سازد که در آن هیچ چیز و فقط خودش وجود دارد.
بالاخره من به تنهایی بر خداوندغلبه کردم.

شرح حال من / ژوزف استالین / تالیف: ریچارد لوری

۱ نظر:

ناشناس گفت...

این ترجمه هم شده؟