۱۳۸۷/۱۱/۲۶

246

سن جنسی من هیچ‏گاه باعث دغدغه‏ی خاطرم نبود، چون توانایی‏های من آن‏قدرها به خودم مربوط نمی‏شد که به زن‏ها و زن‏ها وقتی بخواهند، فوت و فن کار را خوب بلدند. امروزه از این جوان‏های هشتاد ساله که با دیدن بعضی تغییرات هراسان به سراغ دکتر می‏روند خنده‏ام می‏گیرد و تازه نمی‏دانند که در نود سالگی وضع از این هم بدتر می‏شود، ولی چه اهمیتی دارد: این‏ها ریسک‏های زنده ماندن است. هرچند حافظه‏ی پیر‏ها برای چیزهایی که ضروری نیستند ضعیف می‏شود، اما به ندرت در مورد چیزهایی که واقعن مورد علاقه‏ی آن‏هاست تعلل می‏کند و این از نکته‏های خوب زندگی است.
سیسرون به درستی گفته است که: هیچ پیری نیست که مخفیگاه گنج خودش را فراموش کند.

خاطره ی روسپیان سودا زده ی من / گابریل گارسیا مارکز / برگردان: امیرحسین فطانت

هیچ نظری موجود نیست: