۱۳۸۸/۰۲/۲۷

287

روی صندلی عرشه کارهای زیادی میشود انجام داد: وقتی یکی با سینی پر اردور داغ از کنارت میگذرد ناخنکی بزنی و مشغول نوش جان کردن شوی، کتاب یا مجله ای بخوانی، عکس فوری نوه هایت را به نمایش بگذاری، میل بافتنی دست بگیری، دلواپس پول باشی، دلواپس مردی باشی، دلواپس زنی باشی، دریا زده شوی، دخترها را سر راهشان به استخر دید بزنی، ... ولی دو نفر که روی این صنلدی ها نشسته باشند هرچند تا جای ممکن هم به سمت هم کش بیایند، خیلی راحت نمیتوانند همدیگر را ببوسند، یا دسته ی صندلی های عرشه زیادی بلند است یا کسانی که در ماجرا نقش دارند زیادی درون آنها فرو رفته اند.

نغمه غمگین/ جی. دی. سلینجر

هیچ نظری موجود نیست: