نانسی سرشار از انرژی است. به من میگوید تو دایم غر میزنی، نمیفهمد مردی که غر نزند مرد نرمالی نیست. میگوید تو هرگز به من کمک نمیکنی، هر وقت با هم سفر میکنیم به من غر میزند که چرا وقتی من دارم چمدان ها را باز میکنم، تو برای خودت روی تخت ولو میشوی، نمیتواند درک کند که من همیشه از او خستهتر هستم. خودش هر چه قدر هم که خسته باشد، دراز نمیکشد اما من از نسل خزندگان هستم و مثلا از کمربند متنفرم. نانسی نمیفهمد ناتوانی جسمی یعنی چه. به همان اندازه هم از وجه تراژیک زندگی کلا غافل است. وانگهی، مگر توفیری هم میکند؟ نانسی از وقتی که به شورشهای اجتماعی علاقهمند شدهاست و تمام زندگیاش شده مادام داچیمنتو و امثال او، احساس خوشبختی میکند. دنیا پر شده است از آدمهای خوشبخت! وقتی زن من شد جذاب بود و این قدر شور و شوق از سر و رویش نمیبارید. در رفتارش میشد آثاری از ضعف اعصاب یافت. نیز اندکی ضعف وجودی. خیلی جذاب ضعف اراده برای زن نه تنها عیب نیست بلکه حسنی است ظریف. حتی میتوانم بگویم آن وقتها نانسی از من سرتر بود.
حرمان/یاسمینا رضا/داود دهقان
حرمان/یاسمینا رضا/داود دهقان
۱۲ نظر:
نیمفاصله رو فراموش نکن
:))
همه مردا غرغروان! شکی درش نیس!
یک نکته ی دیگه این که بعد از نقطه یا هر علامت دیگه که گذاشته می شه باید یک فاصله بزاری و بعد مابقی متن رو بنویسی.
مرسی.
الان درستش میکنم
بچهرو كشتن با اين قواعد نگارشيشون
:] آخرشم من که نتونستم درستش کنم.دست ِ ِ دیس مطلا!
به افتخار ناردونه
مرید دست اول مخ تابیده از مطالب زیباتونم ... دلمو میذارم تو صف مبهوتاتتون بر می گردم الان ...برم بربری بیارم بشینم تا صب ببینم کجای کارم تو این نوشته های انفجار آمیز شما .
قشنگ بود
یه جورایی با حرفاش موافقم ، مخصوصا ضعف اعصاب و جذابیت .
یه جورایی با حرفاش موافقم ، مخصوصا ضعف اعصاب و جذابیت .
خیلی دوست داشتم تحویل میگرفتید ... اما نمیشه خب ...وقت برنامه تونو زیاد کنید پس!
ارسال یک نظر