مي داني اين افسانه ها را چرا مردم درباره ما مي سازند؟ براي اينكه نمي خواهند بدانند كه نااميد شدند. شماها هم نبايد بگذاريد آنها از نا اميدي تسليمتان شوند چون اين خودش از صدتا آشوب بدتر است. اگر زرنگ بوديد مرا ول مي كرديد تا بروم تو همان كوه. مگر چه كار مي توانستم بكنم با 4 تا ياغي درب و داغان؟ آنها بايد بدانند يكي هست توي كوه كه حقشان را از شما مي گيرد. اين دلشان را خوش مي كند و مي گذارد شماها باشيد. اگر نااميد شوند فاتحه تان خوانده است.
وقت تقصير / محمدرضا كاتب
۱ نظر:
mo be tanam sikh shood az fahmidane hemaghatam
ارسال یک نظر