وقتی آیزایا هشتاد و پنج ساله بود از او پرسیدم چه چیز در زندگی خودش بیشتر از هر چیز مایهی حیرتش شده. «نفسِ این واقعیت که در هنگامهی این همه وحشت چنین زندگی آرامی داشتهام.»
احساس تقصیرِ آدمی نجاتیافته همیشه بر خوشبختیاش سایه میافکند. چگونه میتوانست ظلمت را فراموش کند؟ آن ظلمت همهی هستی او را آماج گرفته بود. قرن او «بدترین قرن در همهی دورانها» بود، به سبب نابودی توجیهناپذیر زندگی انسانهای بیگناه و به سبب جلوهی نابخردی با صورتکِ خِرَد. همین حس ظلمت فراگیر بود که فصاحتی غمبار بر بهترین نوشتههای او میبخشید و شور و شوقی در کار روشنفکرانهاش میدمید. اما به زمانه رخصت نداد تا خود را بر فطرت او تحمیل کند. [...] او در قرنی ظلمانی نشان داد که زندگی ذهن چگونه باید باشد: شکاک، طنزآمیز، بیتعصب و آزاد.
زندگینامهی آیزایا برلین / مایکل ایگناتیف / عبدالله کوثری
احساس تقصیرِ آدمی نجاتیافته همیشه بر خوشبختیاش سایه میافکند. چگونه میتوانست ظلمت را فراموش کند؟ آن ظلمت همهی هستی او را آماج گرفته بود. قرن او «بدترین قرن در همهی دورانها» بود، به سبب نابودی توجیهناپذیر زندگی انسانهای بیگناه و به سبب جلوهی نابخردی با صورتکِ خِرَد. همین حس ظلمت فراگیر بود که فصاحتی غمبار بر بهترین نوشتههای او میبخشید و شور و شوقی در کار روشنفکرانهاش میدمید. اما به زمانه رخصت نداد تا خود را بر فطرت او تحمیل کند. [...] او در قرنی ظلمانی نشان داد که زندگی ذهن چگونه باید باشد: شکاک، طنزآمیز، بیتعصب و آزاد.
زندگینامهی آیزایا برلین / مایکل ایگناتیف / عبدالله کوثری
۲ نظر:
او در قرنی ظلمانی نشان داد که زندگی ذهن چگونه باشد باشد: شکاک، طنزآمیز، بیتعصب و آزاد.
اي كاش ميشد اي كاش تمومي داشت اينها ...
درود
ارسال یک نظر