۱۳۸۹/۱۲/۰۱

693

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز /// این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان دربقا نکرد /// بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
در مملکت چو غُرّش شیران گذشت و رفت /// این عوعو سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غُبارش فرونشست /// گرد سُم خران شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمع ها بکُشت /// هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
زین کاروان سرای بسی کاروان گذشت /// ناچار کاروان شما نیز بگذرد
ای مُفتخر به طالعِ مسعود خویشتن /// تاثیر اختران شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شماناکسان رسید /// نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد
بیش از دو روز بود از آن دگر کسان /// بعداز دوروزاز آن شمانیز بگذرد
بر تیر جورتان ز تحمّل سپر کنیم /// تا سختیِ کمان شما نیز بگذرد

سيف فرغاني (قرن هفتم)

۳ نظر:

ناشناس گفت...

با تمام وجود خواهان گذشتن این انسان نما های دیو صفتم ....

countdown گفت...

بسیارمناسب و به جا!

miner گفت...

slm.webloge besyar jalebi dari.be manam ye sari bezan montazeram.