۱۳۹۰/۰۱/۰۹

707

در تمام یادداشت‌ها و نامه‌هایش، فقط یک‌جا اشاره‌ای هست که اسطوره این چهره شجاع و برازنده شاخه نظامی اس.اس را که بعدا نقل محافل انجمن‌های اخوت بود و در خانه هم، از طرف پدر و مادرم زنده نگه‌داشته‌می‌شد، مورد تردید قرار می‌دهد.
در تاریخ 1942/7/25 در نامه از اوکراین، حوالی کنستانتینووکا می‌نویسد:
"آمده‌ایم به یک پادگان عالی، خیلی تمیز و خیلی مرتب مثل خانه خودمان. دخترهای جوان و خوشگل هم فراوان - البته لازم نیست بترسی که می‌روم و یکی را تور می‌کنم - یعنی منظورم، کسی را تور نمی‌کنم. ظاهرا مردم اینجا هنوز سروکارشان با اس.اس نیافتاده. همه‌شان خوشحالند، دست تکان می‌دهند، برای‌مان میوه و از این‌چیزها می‌آورند؛ تا حالا فقط ارتش آلمان در این پادگان بوده"
دوتا گل میخک خشک شده همراه نامه است. رنگ گلبرگ‌ها روی کاغذ نامه افتاده. صورتیِ ملایم. شصت سال است که میخک‌ها لای نامه است. مال منطقه‌ای که مردمش از دیدن آلمانی‌ها خوشحال شده بودند، چون هنوز سروکارشان با اس.اس نیافتاده بود. شاید دختری اوکراینی این میخک‌ها را به او هدیه داده بود. و بعد هم این جمله که ظاهرا به شوخی نوشته شده، اما تلویحا برملاکننده خواسته‌ای است که او سرکوب می‌کرده: "کسی را تور نمی‌کنم..."
سربازان اس.اس به‌هیچ‌وجه اجازه نداشتند با زن‌ها و دخترهای اوکراینی رابطه‌ای برقرار کنند. نژاد برتر نباید با اسلاوی‌های پست‌تر مخلوط می‌شد.

مثلا، برادرم / اووِه تیم / محمود حسینی‌زاد

۱ نظر:

مهدی ملک زاده گفت...

حالا که اینطوریه !ما الان از کودوم نژاد برتریم که نباید بخوابیم با دختراش!
(محض قانون شکنی!)