۱۳۹۰/۰۶/۲۵

740

محمدرضا شاه دو سال آخر زندگی‌اش در این حیرت گذشت كه چطور امكان دارد وقتی در اردیبهشت ۱۳۵۷ به مشهد رفت، مردم با دیدن موكب ملوكانه هورا بكشند: «زنده‌ باد»، و وقتی به تهران برگشت، پشت سرش داد بزنند: «مرده ‌باد»، و نتیجه می‌گرفت پس دست‌هایی در كار بود. اما آن مردم در تطابق فكر و رفتارِ ظاهراً متضاد خویش، مشكلی ندارند؛ نكته‌ی عجیبی هم نمی‌بینند. یاد گرفته‌اند كالسكه و كادیلاك و پول خوب است، كالسكه‌سوار و کادیلاک‌سوار و پولدار بد است. انسان ِ فاقد عزت‌نفس دنبال هر موكبی كه از خیابان رد شود می‌دود، در همان حال كه عقیدۀ قلبی ِ خویش را رندانه مخفی می‌كند. اما تركیب رندی و تقیه،‌ همراه با فقدان عزت‌نفس، راه را بر رشد دموكراسی می‌بندد.

ببرسواری و خبرهای بد برای دموكراسی / محمد قائد*

۹ نظر:

یک زن گفت...

خیلی خوبه. ادامه بدید، لطفا! راستی من شما رو لینک کردم. خوشحال میشم سری بزنید.

velgard گفت...

vaghean mardome ma be moft khori adat kardan...

velgard گفت...

vaghean mardome ma be moft khori adat kardan...

velgard گفت...

vaghean mardome ma be moft khori adat kardan...

velgard گفت...

vaghean mardome ma be moft khori adat kardan...

zero گفت...

Like :)

Ali گفت...

این جمله عالی بود: "اد گرفته‌اند كالسكه و كادیلاك و پول خوب است، كالسكه‌سوار و کادیلاک‌سوار و پولدار بد است." شاید ازش استفاده کنم با ذکر ماخد البته.

ناشناس گفت...

عالی بود

من گفت...

این خیلی خوب بود.
خیلی