واقعیت دردناک آنست که در طول تاریخ، مسببان بیشتر آسیبهایی که بشریت متحمل شدهاست، آدمهای بیشعور بودهاند و نه آدمهای نادان. جنایتکاران بزرگ تاریخ همگی آدمهایی باهوش و سختکوش بودهاند که حاصلضرب استعدادهای شخصی متعدد مثبت آنها با خودخواهی، تعرض به حقوق دیگران و رذالتهای منفیشان، از آنها بیشعورهای عظیم و مخوفی ساخته که دنیا را به آتش کشیدهاند. در دنیای مدرن و با بالاتر رفتن سطح آموزش، در سایهی این تفکر نادرست که سواد و آگاهی الزاما رفاه و فرهنگ عمومی را در پی خواهدداشت بیشعورهای بسیار بیشتری تولید و به بهرهبرداری رسیدهاند. تنها کافیست نگاهی گذرا به ایدئولوگها و نظریهپردازان و حتی آدمکشهایی که از بطن دانشگاههای معتبر جهان رشد یافتهاند و آمار قربانیان آنها نگاهی بیندازیم تا صدق این مدعا ثابت شود. بله... دنیا به کام بیشعورهاست و گویی سالهاست که بیشعورهای جهان متحد شدهاند.
راهنمای عملی شناخت و درمان خطرناکترین بیماری تاریخ بشریت: "بیشعوری" / دکتر خاویر کرمنت/ ترجمه محمود فرجامی
۱۹ نظر:
منظورتون دقیقا چه کسانی هستند ؟ میشه مثال بزنید ؟
نخیر نمیشه مثال بزنیم. چون ما اینجا از خودمون حرف نمیزنیم. از کتاب ها "نقل قول" میکنیم. توی کتاب هم مثال نزده. اگه علاقمند شدید میتونید برین خودتون کتابشو بخونید. اسمشو زیرش نوشتم.
به نیروانا : اعصاب نداریا D:
کتاب فرد در جامعه امروزی/یونگ هم جذاب هست.
خب راست ميگه. اينجا فقط از كتابها گزيده ميشه و مثالش هم عين خورشيد وسط آسمونه.
سلام
چرا یه قسمت خبر نامه برا وبتون نمیزارید که وقتی پست جدید میزارید هم تو گوشی قابل دسترسی باشه هم تو جریان قرار بگیریم
در کل بلاگتون عالیه اسمش معرکس سلیقتون تکه موفق باشید
سپهر جان پیشنهاد میکنم از گوگل ریدر استفاده کنی ، من فید این وبلاگ رو توو ریدرم دارم، هر وقت پست جدید می ذارن، میخوونم،
در ضمن کارتون حرف نداره ، من همیشه پستاتونو می خوونم ;)
با عرض سلام و وقت بخیر
من این پستتون رو خوندم و کلا در این زمینه با شما همنظر هستم؛ فقط در آنجایی که فرموده بودید که ؛ "در سایهی این تفکر نادرست که سواد و آگاهی الزاما رفاه و فرهنگ عمومی را در پی خواهدداشت بیشعورهای بسیار بیشتری تولید و به بهرهبرداری رسیدهاند." به نظر من به جای استفاده از واژه ی "آگاهی" درستترش میتونست واژه ی "دانش" باشه؛ چرا که اگه آگاه بودند که دست به کارهای نا آگاهانه نمیزدند؛ در کل عالی بود، ممنون از وقت و نیرویی که صرف به اشتراک گذاشتن نظرات مفید و سازنده تون در ارتقأ سطح آگاهی دیگران میکنید.
تصحیح؛ ظاهراًاینا نظرات شخصی شما نبودند، بلکه متنهای انتخابی از کتابهای نامبرده شده بودند؛ در هر صورت باز هم ممنون از وجود عزیز و ارزشمندتون که این فضا رو جهت ارتقأ سطح آگاهی مردم ایجاد کردید.
گل خدمتتون حالا؛
نقلِ قول هایی که انتخاب می کنید جالب است. اینجا میام.
می شه لطفاً فید بلاگتون رو بهم بدید ؟
سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه؛ با اجازه ی آقای مدیر محترم این وبلاگ میخواستم در اینجا به آقای پدرام پیامم رو بذارم؛ ممنون؛
سلام آقای پدرام؛ من چند بار به وبلاگ شما اومدم و هر بار که خواستم کامنتی بذارم، متأسفانه با روش سیستم وبلاگ شما نتونستم اینکار رو انجام بدم؛ و آدرس ایمیلی هم نذاشتید که خوانندگان وبلاگ شما بتونند در صورت لزوم با شما تماس بگیرند؛ لطفا یه کاری برای رفع این مشکل بنده در کامنت گزاری انجام بدید؛ من دوست دارم در مورد مطالب وبتون نظراتم رو ارائه بدم؛ مرسی.
گل خدمت همگی شما دوستان؛ گلهایی از جنس دوستی و مهربانی؛
مرزی برای بی شعوری نیست خود نویسنده هم بی شعور بوده به قلم خودش.
لذتی که در بیشعوری هست در نیروانا هم نیست :))
حرف ِشاعر ها را گوش نکن
همین جا باش
آنها فقط
تو را خیال می کنند.. . . .
پیشنهاد: کتاب همنوایی شبانه ارکستر چوبها
رضا فاسمی
زندباد بیشعوری هورا!!!:)
بابا چرا آپ نمی کنی؟
چشممون به این صفحه خشک شد!
چقدر کتاب خوندید ...
واقعیت دردناک اینه که الان یه ساله که همین آخرین پستتونه و لا غیر!
ارسال یک نظر