"خود را عادت بده كه از مرگ نترسي، چه آن را با ما سروكاري نيست، زيرا كه خيروشر در احساس وجود دارد و مرگ احساس را از بين ميبرد (پس چون مرگ آيد احساس و خير و شري وجود نخواهد داشت) حالا كه قبول كرديم كه مرگ با ما سروكاري ندارد ما از اين زندگي زودگذر بدون اينكه تصوري از ازليت داشته باشيم بهرهمند ميشويم و هيچگونه ميلي به جاودان بودن نداريم. در واقع كسي كه ميفهمد كه در زندگاني امر وحشتناكي وجود ندارد از مرگ نميهراسد.. وحشتناكترين ترور (مرگ) را با ما سروكاري نيست، زيرا ما تا زماني كه زندگاني ميكنيم (هستيم) مرگ نيست و چون مرگ آيد ما نيستيم. بنابراين مرگ نيست نه براي زندگان، چون هستند و نه براي مردگان، چون نيستند."
فلسفه اپيكور (وصيت اپيكور به منهسه)/ ژان برن/ ابوالقاسم پورحسيني
۱ نظر:
فقط فهمیدن اینکه در زندگانی امر وحشتناکی وجود ندارد کافی نیست..
عمل کردن به آن هم هست..
مرگ، مرز زندگان و مردگان است!
انتخاب زیبایی بود..
ارسال یک نظر