۱۳۸۹/۰۵/۰۲

543

روی آرنج خم شد و سیگارش را طرفم گرفت: ((می‌کشی؟))
(( دو روزه ترک کردم. از اون شاعر سمرقندی چه خبر؟))
چیزی را از روی زبانش پاک کرد و گفت: ((تو یه کتاب خوندم بدترین کار تو این دنیا اینه عادت‌هات رو ترک کنی، چون تبدیل می‌شی به کسی که نمی‌شناسیش. واسه چی ترک کردی؟))
تهران در بعد از ظهر/مصطفی مستور

۱۰ نظر:

محمد گفت...

مخالف این سخنم.
----
مصطفی مستور حرفهاش استحکامی نداره.

alma گفت...

ادمی موجو.دی است که به همه چیز عادت میکند ( کی گفته بود یادم نیست)
به ترک کردن عادت ها هم عادت میکنیم

الما گفت...

اوووووووووووپس
چرا اینجوری شد پس
من که دیگه خرمگس نبودم !!!!

طوبی گفت...

مصطفی مستور و نوشته هاشو دوس دارم. مخصوصا این کتاب آخرشو، تهران در بعد از ظهر.
ولی بعضی از حرفاشو نه، کلا نباید همه حرفای هر ادمی رو دربست قبول کرد

ناشناس گفت...

چقدر اینو دوسست دارم

borna گفت...

avalan ke be ghole Tom Waits : tark kardane sigar aslan kare sakhti nist . man khodam ta hala 50/60 bar tark kardam !
rasti in ketabe mastoor ro nakhoondam. yani jadide ya man nemidoonestam ke hast?

ناشناس گفت...

چرا وقتی که تهران در بعد از ظهر رو خوندم خوب به این جمله فکر نکردم؟!

مریم گفت...

معلم عربی کلاس اول راهنماییم(!) همیشه می گفت: ترک عادت موجبه مرضه !

سیم باند گفت...

ادمی بدون عادت هاش معنی نداره.

لعیا گفت...

آدمی که برده ی عاداتش بشه دیگه معنی نداره!