تو میدانی با مادیانهای سخت رکاب چه باید کرد؟ فقط باید مدارا کرد. باید کمی رها کرد دهانهشان را. نه آن قدر که مهار از دست برود، نه آن قدر که چموش کند مادیان را. باید آرام نوازش کرد یال و گوشها را. و گذاشت بروند چند قدم به هر کجا که میخواهند. بعد باید آرام آرام دهانه را کشید... حالاست که مادیان رکاب میدهد به نره سوار... رکاب میدهد، رام نمیشود...
روایت عاشقانهای از مرگ در ماه اردیبهشت/ محمد چرم شیر
۷ نظر:
گاهي بعضي از آدم هاي زندگي ما هم همين طور هستند و اصولا بايد بلد باشي تا بتوني باهاشون زندگي كني
چه دوست داشتمش
خدت میدونه چه قدر عاشق اینجام!!
مرسی به خاطر تمامی پست هایی که تا حالا خوندم
خیلی فنی بود. در گوگل ریدر خوندم حیفم اومد اینجا تشکر نکنم. ممنون.
خیال بافی خوبی نیست . انگار شیوه یی کهنه کارانه و سلطانی از نوعی سرکوب کردن هست . تخیل خیلی خاصی نداره .
ولی مرسی از انتخاب هات .
خيلي وبلاگ جالبي داريد....جالب به معني واقعي!
اینجا رو دوست دارم ...
ارسال یک نظر