۱۳۸۹/۰۶/۲۰

587

تو کلیسا هیچ‌کس نبود، غیر از یکی دو تا خوک، چون که در قفل نداشت و خوک‌ها تابستان از کف تخته‌ای خوششان می‌آید، چون خنک است. اگر دقت کرده باشید بیشتر مردم به کلیسا نمی‌روند، مگر وقتی که ناچار باشند، ولی خوک‌ها این‌طور نیستند.

سرگذشت هکلبری فین/ مارک توین/ نجف دریابندری

۸ نظر:

شهرزاد گفت...

اوه!

کف دست گفت...

خسته نباشی
لطف می کنی از ادبیات ژاپن چند تا کتاب عالی به من معرفی کنی ؟

معصومه گفت...

چقدر خوندن نوشتهاتون لذت بخشه

مهسا گفت...

سگی وارد مسجد شده بود! از پیامبر پرسیدند که با این اتفاق نا گوار چه باید کرد
پیامبر در پاسخ فرمود:او به مسجد در امده.شما خود چند بار به مسجد امده اید؟

کوثر گفت...

سلام
اون وبلاگت که دیر به روز میشه، منم شدم مشتری این یکی.جالبه.
موفق باشی

najla گفت...

مي دوني من از كدوم قسمتش خوشم مياد؟ اونجايي كه باباي هك مست كرده بود و به همه بد و بيراه مي گفت: آخرش هميه فحش دسته جمعي به همه خلايق داد!

Prissine گفت...

yes; vaqean

ته مانده های یک مرد گفت...

درب آغل ما اما قفل دارد
حتی اگر از کف تخته ای خوشمان بیاید
اینجا لائیکستان بی کلیساست
باید با کثافت غلیظ کف آغل سرکنیم انگار