۱۳۸۹/۰۷/۰۹

597

زندگی کردن روی کلک خیلی کیف دارد. آسمان بالای سرمان بود، پر از ستاره، و ما طاق‎واز می‎خوابیدیم و ستاره‎ها را تماشا می‎کردیم و بحث می‎کردیم که آیا این‎ها را کسی ساخته یا خودشان پیدا شده‎اند. جیم می‎گفت این‎ها را ساخته‎اند، من می‎گفتم خودشان پیدا شده‎اند، چون به نظر من ساختن این همه ستاره خیلی زیاد وقت می‎خواهد. جیم می‎گفت شاید ماه این‎ها را ریخته، دیدم حرف حسابی است، چیزی نگفتم، چون دیده بودم که قورباغه همین قدر تخم می‎ریزد؛ گفتم پس لابد ماه هم تخم می‎ریزد. پریدن ستاره‎ها را هم تماشا می‎کردیم و می‎دیدیم چه‎جور شره می‎کنند و می‎ریزند. جیم می‎گفت لابد این تخم‎ها خراب شده‎اند، از لانه می‎اندازندشان بیرون.
سرگذشت هکلبری فین/ مارک توین/ نجف دریابندری

۲ نظر:

هیوا گفت...

میدونی فقط خواسم بعد از مدتها که دارم وبلاگتو می خونم ازت تشکر کنم. شاید الان احساس کردم باید این کار و بکنم. همین. ممنون.

mangool گفت...

عــــالی
خدا این جیم و هاکلبری فین و آقا دریابندری رو از ما نگیره
آمـــین!