مادام پک محکمی به سیگار زد و گفت: «عشقهای این دوره عشق نیستن، کج و کوله و ناقصن. زنا این رو که میفهمن میان پیش من که براشون فال بگیریم». زن دوتا اسکناس نو روی میز گذاشت و پرسید: «که تو کاملش کنی؟». مادام گفت: «نه جانم، که ته موندهاش رو براشون نگه دارم»
حتی وقتی میخندیم / فریبا وفی
حتی وقتی میخندیم / فریبا وفی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر