۱۳۸۹/۱۱/۲۰

687

از این‌ها گذشته مستر بونز فقط یک سگ بود. از فرق سر تا نوک پا. نمونه بارزی بود از‌نژاد اسفل و حضور روح الهی در زندگی‌اش. این مهم‌ترین و اولین چیزی بود که در جسمش به چشم می‌آمد. همانطور که آدم بذله گویی، چهار پنج تابستان پیش در شیکاگو موضوع را اینطور برای ویلی تشریح کرد که: «داداش می‌خوای بدونی فلسفه زندگی یه سگ چیه؟ بهت می‌گم. فقط یه جمله است: اگه نمی‌تونی بخوریش یا ترتیبش رو بدی، بشاش روش.»

تیمبوکتو / پل استر

۹ نظر:

Diis.ignotis گفت...

لطفن لطفن اسم مترجم رو ذکر کنید.

آگالو گفت...

عجب فلسفه ای!!!

ناشناس گفت...

چرا فيلتر کردن شمارو!!!!!!!!!!!!!1

ناشناس گفت...

چرا فيلتر کردن شمارو!!!!!!!!!!!!!1

ناشناس گفت...

az bas man oomadam inja filter shod:D

ناشناس گفت...

az bas man oomadam inja filter shod:D

فاني گفت...

Diis.ignotis @

من از روي نسخه اينترنتيش اين رو نوشتم و متاسفانه تو اون اسم مترجم نيومده بود

مرد نامرئی گفت...

کتاب خیلی قشنگیه نمیدونم کی خوندمش ولی خیلی لدت بردم.

ش! گفت...

هر چی زی رو که آدم دوس داره ازش می گیرن!!!!