۱۳۸۹/۱۲/۱۵

700

داستان یعنی «لطفن اون تلویزیون رو خفه‌ش کن!»
یعنی «پس این سیگارهای من کدوم جهنمی هستند؟»
یعنی گرفتار شدن در گوشهٔ رینگ بوکس زیر مشت‌های حریف وقتی دستکش‌های تو از جنس کلمات است و حریف اسمش عشق است و رنج و شکست و تنهایی.

مصطفی مستور/ داستان چیه؟ / همشهری داستان اسفند ۸۹ و فروردین ۹۰

۲ نظر:

Forough گفت...

حریف اسمش عشق است و رنج و شکست و تنهایی.............................................................................................

مولود گفت...

این قسمتش عالی بود:
یعنی گرفتار شدن در گوشهٔ رینگ بوکس زیر مشت‌های حریف وقتی دستکش‌های تو از جنس کلمات است و حریف اسمش عشق است و رنج و شکست و تنهایی.