از زمان انتشار سری جدید مجله، نامهها و تلفنهای متعددی داشتیم که از ما تقاضای نقد داشتند: "چرا برای داستانها نقد و بازخوانی نمیگذارید؟"، "چرا نقد و معرفی کتاب چاپ نمیکنید؟" چندباری به این سوالها به طور کوتاه جواب دادهایم ولی چون هنوز هم تکرار میشوند، یک بار دیگر هم پاسخ میدهیم.
دوستان عزیز همراه!
این عطش و جست و جوی نقد، نتیجهی سیاستگذاری غلط ادبی-هنری و سینمایی در این سالهاست. شما به عنوان مخاطب، اعتماد خودتان را به برداشتهایتان از داستانها و کتابها از دست دادهاید و فکر میکنید حتما باید کسی آنها را برای شما تعبیر کند. فکر میکنید یکی باید همه آثار هنری را به عبارتهای رو، مستقیم و قطعی تبدیل کند تا شما حس کنید چیزی یاد گرفتهاید. تحریریه همشهری داستان به این روش معتقد نیست و فکر میکند هر مخاطبی - حتی خیلی معمولی - با خواندن و دیدن ِ بیشتر و دقیقتر است که به برداشتها و لذتهای عمیقتری از داستانها و فیلمها میرسد.
منتظر نباشید کسی به جای شما فکر کند و کارها را آسان کند. لذت ِ درک ِ آثار هنری در همین است که خودتان به نگاه و برداشتی نو برسید.
همشهری داستان - بهمن ماه ۱۳۸۹
۸ نظر:
هیچ جور باورم نمیشه! چی میگن اینا؟! یعنی چی؟! مگه مجبورن به درخواستها برای برگزاری جلسات نقد پاسخ بدن؟! اونم یه همچین پاسخ مزخرفی!!!
شاهکاره به خدا!
از جمله مزخرفترین چیزهایی که در تمام عمرم شنیدهام.
واقعن برایشان متاسفم...
درود بر شما کاملا موافق هستم کسی قدرت درک این نوشته هارو نداره همون بهتر که به این سایت سر نزنه!!!
اوهوم!!!!!!
شما تو همشهری داستانی؟
در نگاه اول حرف قشنگی میاد که دوست داره درک خواننده ها رو بالا بیاره و پست مدرن به این مساله نگاه کنه.اما خوب درست نیست.چون نقد دنیای دیگه ای رو واسه آدم باز میکنه که آدم فکرشم نمیکنه.حتی واسه نویسندش.کلن خوبه.اثر بدون نقد مثل آدم بدون لباسه.
راستش من توی نقد فیلم حداقل به یه جنبه هایی از فیلم میرسم که خودم شاید با بارها دیدنش متوجه نشم و نقد خوندن خوبه به شرطی که بی قید و شرط نه ردش کنیم نه قبول.
سلام!
وبلاگ دلچسبی دارین! فقط حیف که قابلیت لایک و به اشتراک گذاری برای تک تک مطالب نداره...
ارسال یک نظر