۱۳۸۸/۰۴/۰۱

302

چماق بالاخره صاحبش را خسته می کند، در حالیکه آرزوی قدرت و ثروت، یعنی چیزی که وجود سفیدپوست تا خرخره از آن لبریز است، نه زحمتی دارد نه خرجی، اصلا و ابدا. بهتر است دیگر از فراعنه ی مصر و خان های تاتار پیش ما قمپز در نکنند! این آماتورهای باستانی در هنر والای به کار واداشتن جانور دوپا، ناشی های ناواردی بودند که فقط ادعاشان گوش فلک را کر می کرد. این بدوی ها بلد نبودند برده شان را «آقا» صدا بزنند، گاهی هم او را پای صندوق رای بکشند، براش روزنامه بخرند، یا، در درجه ی اول راهی میدان جنگ کنند تا آتش شور و حرارتش بخوابد.

سفر به انتهای شب / لویی فردینان سلین/ ترجمه: فرهاد غبرایی

هیچ نظری موجود نیست: