۱۳۸۹/۰۵/۰۱

541

نیروی تخیّل که به طور غریزی تمایل به صعود دارد و با تصاویر و خیالپردازی موجود در هنر شاعری تغذیه می‌شود، نظامی از موجوداتی می‏آفریند که ما در پایین‌ترین پله‌ی آن نردبان به سر می‌بریم؛ جایی که همه‌چیز در بیرون از وجود ما عالی به نظر می‌رسد و همه‌چیز کامل‌تر از ما آشکار می‌گردد؛ و این امر طبیعی‌ست. اغلب احساس می‌کنیم که از داشتن بسیاری چیزها محروم هستیم و به نظر می‌رسد آن‌چه را محروم از آن به‌سرمی‌بریم، دیگری در تصاحب خویش دارد. آن گاه، هرآن‌چه را هم در تصاحب خود داریم بدان شخص اهدا می‌کنیم، و به‌جزآن کمی یکنواختی نیز در احساسات و خلق و خویمان که ماهیتی کاملا مطلوب و ایده‌آل دارد، بدو پیشکش می‌کنیم. و آن هنگام است که با مردی خوشبخت مواجه می‌شویم که به عنوان مخلوقی آفریده شده از آثار و مصنوعات ما به شمار می‌رود.

رنج‌های وِرتِر جوان/ یوهان ولفگانگ گوته/ فریده مهدوی دامغانی

۱ نظر:

الما گفت...

با خوندن وبتون همش این حسو دارم که یه نفر هستید توی یه کتاب فروشی نشستید یا متصدی کتابخونه هستید و هی کتاب میخونید هی جملات مفهمویش و انتخاب میکنه
من حسودی میکنم به این حس :)