۱۳۹۰/۰۴/۲۳

729

در نهایت نه چیزی به دست آمده و نه چیزی به انجام رسیده بود. او نبوده که هوس‌های خود را ارضا کرده، بلکه آشکارا کس دیگری جز او بوده، کسی که تنش را وام گرفته بود. عمل جنسی از لحاظ سرشت نه با یک تن مفرد و واحد، بلکه با نوع تعریف می‌شود. فرد که عمل خود را به انجام رساند، باید بار دیگر به خویشتن پیشین خود بازگردد. فقط به آدم‌های شاد رضایت دست می‌دهد. آدم‌های غمگین به یاس می‌رسند. آنهایی که مشرف به مرگ بودند به بستر احتضار خود باز می‌گردند. چگونه می‌توان چنین کسانی را قانع کرد که این نیرنگ، عشقی شورانگیز بوده است ؟

زن در ریگ روان/ کوبو آبه/ مهدی غبرائی

۴ نظر:

Mojgan گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
SunWalker گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
ع.ف گفت...

زرافه،بنویس!

حاجی پیسکولوسکی گفت...

حاجی سختش نکن ، کار آسونه