۱۳۹۰/۰۶/۰۲

733

من اشتباه می­کردم. از هیچ مرزی نمی­شود راحت گذشت. پشت سر حتما باید از چیزی دل کند. فکر کردیم می­شود بدون دردسر عبور کرد، ولی برای ترک وطن باید از پوست خود جدا شد.

الدورادو - لوران گوده - ترجمه حسین سلیمانی نژاد

۵ نظر:

شهرزاد گفت...

ولی اگر اول از پوست خود جدا شویم و بعد به فکر ترک وطن بیافتیم عبوری خواهد بود بی دردسر بایک حس خنثی و دور از دردِ دل کندن، اینگونه اگر باشد قدم های آدم هم محکمتر می شود

حاجی پیسکولوسکی گفت...

حاجی حون ، کار نشد نداره !

ناشناس گفت...

نسخهٔ انگلیسی‌ اینو از کجا می‌شه گیر آورد؟ گشتم پیدا نکردم

ناشناس گفت...

جدائی ازپوست بله دورشدن از هویت واصالت هرگز

علی گفت...

"وطن"و هویت و... همشون حرفهای ضعیفی هستن که آدمو گنده می کنن... ولی وقتی به بهانه رفتن می ری و می بینی تمام اونچه که فکر می کردی تو خودت داشتی یه تیکه هایی از محیطی هستن که می شناختی و وقتی زبان که همه داشته هاته بی ارزش میشه، اونوقت پوستت کنده می شه...و پوست آدم آخرین چیزیه که آدم داره...بوی گوشت آدمو افسرده می کنه.