-Nat:
You know, Becca, when your brother died, I found the church very helpful.
-Becca:
I know. I know you did, but that's you. That's not me, and Danny... Danny isn't
Arthur.
-Nat:
You know, I brought you to church every Sunday.
-Becca:
Let's not start this again, okay, Mom? I'm just... I'm just calling about the
cake.
-Nat:
You're not right about everything, you know? What if there is a God?
-Becca:
Then I'd say he's a sadistic prick.
-Nat:
All right, Becca, that's enough.
-Becca:
"Worship me and I'll treat you like shit." No wonder you like him. He
sounds just like Dad.
Rabbit
Hole / John Cameron
Mitchell
-نَت: میدونی بکا، اون موقعی
که برادرت مُرد، به نظرم کلیسا خیلی بهم کمک کرد.
-بِکا: آره میدونم.. میدونم
کمکت کرد، ولی تو اینجوری هستی، من اینجوری نیستم. دنی هم... دنی هم، آرتور نیست.
-نت: میدونی، من اون موقعها
هر یکشنبه میبردمت کلیسا.
-بکا: بذار دوباره این بحث رو
شروع نکنیم. باشه مامان؟ من فقط... فقط زنگ زدم که در مورد کیک ازت بپرسم.
-نت: آخه تو که در مورد همه چی
عقل کل نیستی. هستی؟ اگه واقعاً خدا وجود داشته باشه چی؟
-بکا: اون موقع من میگم که اون
یه عوضیِ سادیسمیه!
-نت: خیلی خب؛ بکا، دیگه کافیه.
-بکا: «عبادت کنید مرا تا من هم
مثل گُه باهاتون رفتار کنم». عجیب نیست که تو خدا رو دوست داری؛ چون دقیقاً عین
بابا حرف میزنه!
لانهی خرگوش / جان
کامرون میچل
۱ نظر:
پی دی اف این کتاب موجود هست؟ چه انگلیسی چه فارسی! وقتی جستجو می کنم فقط فیلمش میاد
ارسال یک نظر